33- روزهای سخت
خورشید | يكشنبه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۵، ۱۲:۲۶ ب.ظ |

12:24 نوشت: امروز زیاد حالم خوب نیست.یعنی از دیشب حال ِ دلم خوب نیست.جایی که هستم داره منو خفه میکنه.خدایا! میشه زودتر بریم خونه خودمون؟ کمکون کن.خیلی دارم اذیت میشم.بی اندازه.بی اندازه...
لباس های همسری رو شستم،الان هم دارم آشپزی میکنم و هویج پلو درست کردم.امیدوارم که خوشمزه بشه.
13:00 نوشت: غذام دیگه کم کم آماده ست.همسری بیاد نوش جان میکنه.ظرف هام رو هم شستم و چای سبز رو باید دم کنم.امروز هم ر.ژیمی خواهم بود.دیروز خیلی خوب بودم.امیدوارم امروز هم مقاوم باشم.
17:02 نوشت: خداروشکر غذا خیلی خوشمزه شده بود و همسری کلی لذت برد.منم خوشحال شدم که وقتی اومد خونه غذای منم آماده بود.هنوز کمی حال بد دارم اما خب کم کم همه چیز درست میشه.فقط باید به خدا نزدیک بشم تا آروم بشم.
- ۹۵/۱۱/۱۷