22- باور دارم که تو یکی از بهترین مردهای عمرم هستی

نامه ای به تــــو، محسن من:
میدانم که با بهانه گیری ها و غرغر های همیشگی، خود را از تو دور و دور تر ساخته ام، اما تو نمیدانی دلیل تمام این بهانه گیری های گاه و بیگاه چیست! تو نمیدانی جنگ درون من و خودم چقدر دردناک است، نمیدانی مشکل من هرگز پول بیشتر و بیشتر نبوده و نیست، پول خوب است،تاثیر مستقیمی در زندگی دارد اما تمام ناراحتی و غم من، از درون وجودم سرچشمه میگیرند، بخاطر تمام ناکامی ها که تنها مسبب آن خودم بوده ام و بس. آنقدر که باید با اراده نبودم و همیشه عجول بودم و هستم.
اینقدر با خودم درگیر هستم که تمام روزها و سال های زندگی ام به بطالت گذشت و من فقط زانوی غم بغل گرفته ام و هیچ تلاشی نکرده ام.من از خودم غمگینم، از خودم که حتی عرضه ندارم به خواسته هایم برسم.از خودم که هر روز بدتر و بدتر میشوم.
تو هر روز مرا غرق در عشق و دوست داشتن میکنی و من ذره ای محبت کلامی و رفتاری به تو ندارم.اگر هم باشد اینقدر کم است که به چشم تو نمی آید.میدانم انتظارت از من ،عشق است که من آن را از تو دریغ کرده ام. امیدوارم روزی خورشید ِ شاد و سرزنده ات طلوع کند.برای همیشه.
شادی و دیوانگی ام آرزوست...